۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه




یکی از پروژه های پایان ترم من درباره تزیینات وابسته به معماری شهر کاشان بود. من از تمامی بناهای کاشان عکس( البته عکس هایی که طی 4 -5 سفر به کاشان رفتم و پدرم در اومد تا توانستم اونا رو جمع آوری کنم، اونم توی چله تابستان!!!) ، پلان های مربوط به اکثر بناها (شامل مساجد، خانه هاو ... )، و خلاصه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو درباره کاشان دارم...


اگر کسی احتیاج داشت خیلی خوشحال میشم بهش کمک کنم...


کاشان؛شهر گل و گلاب

کاشان، شهر گلهای محمدی، شهر محتشم و فیض
کاشان شهری است به قدمت تپه های باستانی سیلک، اولین خواستگاه تمدن بشری، مردمانی که هفت هزار سال پیش به شهادت باستان شناسان انسان های مدنی و هنرمند بودند .
شهرستان کاشان يکی از کهن ترين سکونت گاه های ايران است که آثار کهن فرهنگ و تمدن انسانی يافته شده در آن، اين مطلب را تاييد می کند. آثار به دست آمده از تپه سيلک کاشان نشان می دهد که در حدود 6500 هزار سال پيش در اين منطقه مردمی زندگی می کردند که ابزار سنگی و استخوانی می ساختند. پرارزش ترين اثری که از اين دوره به جای مانده، دسته چاقويی است از استخوان که به شکل يک انسان در حال ستايش تراشيده شده است. نخستين سفال های منقوش كه به هزاره پنجم پيش از تاريخ تعلق دارد، در تپه های سيلک كاشان به دست آمده است.

کاشان در زمان سلجوقیان روبه رونق نهاد و در زمان قره‌قویونلوها بیشتر ترقی کرد. تا جایی‌که محل توجه دانشمندان شد. در نیمه دوم سده نهم و نیمه اول سده دهم این شهر، شهرت بسیاری داشت و یک شهر پرجمعیت به شمار می‌رفت. در سده ۱۱ و در دوره صفویه برای دومین بار به همان درجه از ترقی نائل شد و مانند اصفهان با شهرتی بسیار همراه گردید، اما با بروز زلزله‌ای بسیار شدید در سال ۱۱۹۲ هجری قمری دوباره ویران شد. بعد از زلزله‌ای که در زمان قاجار رخ داد کاشان دستخوش نابسامانی و منازعات محلی شد و از این‌جهت زیانهای فراوان دید.

وجه تسمیه : نظرات در مورد وجه تسمیه کاشان مختلف است، برخی آن را تغییر یافته کاه فشان، و بعضی تغییر یافته کاس رود، کاسیان، قاسان و غیره می‌دانند. البته در برخی کتب تاریخی از کاشان با نام کاسان که از کاسو (نام قومی به همین نام در قدیم؛ساکن منطقه آران (قفقاز فعلی )) گرفته شده نیز نام برده می‌شود. هنوز هم مردم این دیار شهر خود را کاشو یا کاشون که در واقع تغییر یافته کاسو است معرفی می‌کنند.

۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه





اینجا بام حمام سلطان امیر احمد در کاشان(شهر مورد علاقه من) است.اسم این قلمبه ها روی سقف، جامخانه هستش که اگه خواستین توضیحشو بعدا میدم.فقط یه نکته اینکه کار نور رسانی و انجام میده!

جامخانه : در کلاله گنبد ها،کلمبوهای گرمابه ها روزن هایی وجود دارد که با چندین حلقه سفالین بصورت
قبه یا کپه برجسته ای در آمده اند.در زمستان جام های گرد شیشه ای مانند ته غرابه در میان حلقه ها کار
می گذارند، تا نور کافی را جهت قسمت های مختلف حمام تامین نماید و در عین حال مانع دید به داخل میشود
که تابستان ها یک یا همه آنها را برمی داشتند.



جامخانه و فضای زیر آن : ماده بتونه بین شیشه و قاب : مومینه که شامل گل رس،زدو(صمغ درخت زرد آلو)، پشم دباغی (که زود خشک نمی شود.)







افلاطون مي گه: " اگه با دلت چيزي يا کسي رو دوست داري زياد جدي نگيرش، چون ارزشي نداره، چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که ديدنه، اما اگه يه روز با عقلت کسي رو دوست داشتي، اگه عقلت عاشق شد، بدون که داري چيزي رو تجربه مي کني که اسمش عشقه...